جدول جو
جدول جو

معنی یک ناگاه - جستجوی لغت در جدول جو

یک ناگاه
(یَ / یِ)
به یک ناگاه. غفلتاً. (یادداشت مؤلف). ناگهان. ناگه. ناگاه
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از به ناگاه
تصویر به ناگاه
ناگاه، ناگهان، ناگهانی
فرهنگ فارسی عمید
(یَ / یِ)
خانه اول نرد که برای برداشتن یک مهره از آن یک خال باید. (یادداشت مؤلف) : امیر دو مهره در ششگاه داشت احمد بدیهی دو مهره در یک گاه. (چهارمقالۀ عروضی)
لغت نامه دهخدا
تصویری از از ناگاه
تصویر از ناگاه
ناگهان ازناگه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از یک گاه
تصویر یک گاه
خانه اول در تخته نرد: احمد بدیهی سه مهره در یک گاه داشت
فرهنگ لغت هوشیار